آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

یک حاشیه وبلاگی

سفر حامد و مریم به اصفهان و فرصت حضور در کنارشان و دیدار چهره‌هایی که بیش از سالی بود هر چند روز یک‌بار فقط وبلاگ‌شان را می‌خواندی و از روی شکل و شمایل آن وبلاگ و محتوای نوشته‌هایش تصویری خیالی در ذهنت ساخته بودی باز دوباره غافل‌گیرم کرد. نمی‌دانم اشکال کار از کجاست ولی همیشه در چنین مواقعی با لمس ظاهری مواجهه می‌شوم که با حدس و گمان‌هایی که زده‌بودم فرق اساسی دارد. این اتفاق درباره‌ی محسن برایم بسیار بارزتر بود، و به نسبت کمتری مسعود و نرگس.

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس 15 شهریور 1385 ساعت 10:51 ق.ظ

به رسم میزبانی امید که سفر به اصفهان برای مهمانانتان به یادماندنی و خاطره انگیز باشد٬هر چند با وبلاگشون چندان غریبه هم نیستم...
حالا چرا نوشته اید اشکال کار ؟؟ شاید این مورد یکی از جذابیت های شهر شیشه ایی باشد٬هر چند تصویر سازی ذهنی از افراد را خیلی نمی پسندم.
شاد و زیبا زی.
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد