فرض کنید در سفری به کشور مصر مشغول لذت بردن و آفرین خواندن بر اهرام ثلاثه آن هستید و هیچ هدفی را جز لذت بردن از زیبایی و هنرورزی بکار رفته در آنها دنبال نمیکنید.
اگر در این میان کسی به شما بگوید که ساخت این اهرام ثلاثه نتیجه آزار و اذیت و حتی کشتهشدن عدهی بسیاری از مردم آن روزگار و سازندگانش بودهاست و بسیاری از آنها در لابلای همین دیوارها و سنگها مدفون شدهاند چه واکنشی نشان میدهید؟ آیا اگر خلق یک اثر هنری در یک پروسه غیراخلاقی صورت گرفتهباشد باز هم باید از آن لذت برد و یا آنرا میراث و یا نشانهای از یک تمدن بزرگ نامید؟
بهگمانم پاسخ به این سوال پاسخ به یکی از مهمترین پرسشهای فلسفهی هنر است: آیا اخلاق کنیزک و تابع هنر است و یا هنر کنیزک و تابع اخلاق؟ این مثال را میتوان بر بسیاری از آثار بزرگ دیگر مانند دیوار چین و یا تخت جمشید نیز تسری داد و پاسخ به سوال مطرح شده مطمعناً تاثیر بسیار زیادی بر موضعگیری ما نسبت به هنر و آنچه میراث جهانی و یا ملی میخوانیم خواهد داشت.
سلام
و
لینک
مستقل / اتوماتیک / بدون سانسور
فهرست وب ایرانی : نمایه ها
سلام اکبر جان، من این تابستون مصر بودم اتفاقا! :) یعنی یک رویای طولانی کودکیام به واقعیت پیوست، و کلی هم از دیدن اهرام مصر لذت بردم...اول از همه این رو بگم که از زبان تعداد زیادی شنیدم که داستانهای هولناک مربوط که مدفن شدن کارگرهای اون زمان لا به لای سنگها، شایعه ای هست که بعدها به خصوص بعد از اسلام درست شد، ورژن دیگه داستان این هست که مردم اون زمان برای کار کرد حقوق می گرفتن و برده نبودن، یا به جای حقوق مکان زندگی یا غذا دریافت می کردن. البته کارشون ریسک داشته، و لی اینطور نبوده که واقعا شکنجه یا حتی کشته بشن! راستش کمی در باره این داستانها دچار شک شدم!...البته این به سوال تو ربط نداره و فکر کنم حتی به عنوان تئوری هم میشه این سوال رو مطرح کرد، و جواب من این هست که(خیلی فکر نشده روش! امیدوارم نقدش کنی!) : من الان که اینجا ایستاده ام نمی تونم در چیزی که چند هزار سال پیش اتفاق افتاده باشه نقشی داشته باشم، و دلیلی نداره که از یک اثر هنری لذت نبرم.اما اگر امروز اختیار به دستم باشه و بتونم تصمیم بگیرم که آیا چنین ساختمانی با چنین هزینه انسانی(مثلا برده کشی یا کشته شدن یا شکنجه شدن) ساخته بشه یا نه، مطمئنا مخالفش هستم
شبنم جان
بنظرم قضاوت دربارهی درستی یا نادرستی این نقل قولها مستلزم کمک گرفتن از تحقیقات علمی و بیطرفانه دارد که خود من به شخصه هنوز چندان به نتیجه قابل قبولی در اینباره نرسیدهام. در ضمن فکر میکنم پاسخ این سوال هم خیلی مهم باشد که آیا اصلاً لذت بردن از اثری هنری امری اختیاری است یا نه؟ سوالی که تا آنجایی که من میدانم چندان پاسخ مشخص و قاطعی به آن داده نشده است. اما در میان آنچه که برای من مهم است آنکه بسیار دیدهام افرادی را که چنان با شور و شوق از تمدنهای بزرگ نیاکانشان سخن میگویند که برایشان دیدن این وجه قضیه (حتی اگر در بودن تاریخیاش شکی نداشته باشند) محلی از اعراب ندارد و آنرا در مقابل آنچه شیفتهاش شدهاند غیر قابل بحث میدانند. بنظر من یگانه ارزش تاریخ توضیح و تبیین و کمک آن در بهبود وضع کنونی ما است نه تبدیل تاریخ و آثار بجا مانده از آن به "حرمسرایی" برای صرف لذت بردن از آن. و از همین جا است که سوال اصلی متن وضوح بیشتری به خود میگیرد. بنظرم تلقی لذتگرایانه ناب از آثار هنری و یا هر اثر تحسین بر انگیز دیگر ناقص است و باید تا جایی آن را پاس داشت که رودر روی تلقی قضیلت گرایانه از آن قرار نگیرد. میپذیرم که در چیزی که چند هزار سال پیش اتفاق افتاده و نقشی در آن نداشتهایم و اکنون هم کاری از ما ساخته نیست شاید در بادی نظر چنین رویکردهایی آزار دهنده جلوه کند اما وقتی در اطرافم شاهد تکرار اموری مشابه هستم و میبینم که به بهانه قدرت و یا تمدن و یا مدرنیته و یا حفظ اقتدار نظام! و یا دین و هزاران چیز دیگر از این قبیل که باید در خدمت انسان و کاهش درد و رنجهایش باشند تمام ارزشهای انسانی و کرامت و حقوق اولیهشان لگدمال میشوند طرح چنین پرسشهایی در زمان حاضر و دعوت به تامل در آنها را بسیار ضروری مییابم. به یاد دارم که در جایی شعری از شاملو در اشاره به سیاهان آفریقایی جنوبی در زمان آپارتاید و خونی که از آنها گرفته میشود برای ساختن ماتیک سمغ مانندی برای استفاده خانمها در دیگر کشورها، میخواندم که "اگر" واقعیت داشتهباشد چندان فرقی با صورت مسئله متن ندارد. به هرحال از اظهار نظر و لطف همیشگیات سپاسگزارم و امیدوارم مرا همچنان از نکته یابیهای خوبت بهره مند کنی.
از سرچ جواد طباطبایی به این وبلاگ رسیدم .... چند تا از مطالبت را خواندم و بهره ها بردم .... از این به بعد سعی می کنم مرتب یادداشتهایت را دنبال کنم .... موفق باشی .
ببینم حالا میذارین این چهارتا ستون شکسته تخت جمشید هم سرجاشون بمونن یا اونم بدیم جمهوری اسلامی قشنگ صاف اش کنه و آپارتمان سازی راه بیندازیم تا شعور اخلاقی ملی وجدانی مون راحت بشه...حالا که شده حالا که ساختن ...اگه اینقدر نگران زجر وشکنجه هستید بروید آثار باستانی زندان اوین را هم یک تماشایی بکنید زیاد نگران مصر و تخت جمشید نباشید.
اکبر جان، ممنونم از جوابت، حتما این بحث رو ادامه خواهم داد، همین امروز و فردا برات می نویسم ، همینطور پاسخ میلت رو، می بخشی که کمی دیر شد ، ولی سعی کردم کمی به موضوع هم فکر کنم! ..باز برمی گردم...
موج دوم اصلاحات
- پایان عصر اصلاح طلبی نسل انقلاب و آغاز عصر اصلاح طلبی نسل جدید
- از بین رفتن مشروعیّت نظام و مشروعیّت قانون اساسی با استناد به سخنان امام خمینی و با استناد به آیاتی از قرآن
- ارائه راهکاری کوتاه مدّت جهت وادار کردن حاکمان به اصلاح قانون اساسی با هدف خارج کردن قدرت از دست گروه و طبقه ای خاص و فراهم کردن شرایط حضور مساوی و مؤثر همه مردم در سرنوشتشان
- ضرورت حضور خبرگان غیر فقیه و غیر روحانی در مجلس خبرگان رهبری با استناد به آیاتی از قرآن
- پیشنهاد اداره امور کشور با سیستم شورایی بجای سیستم پارلمانی، ریاست جمهوری
- زمستان سرد و تاریک انقلاب
در وبلاگ:http://bahar1347.blogfa.com
در ضمن: 76 درس از قرآن در وبلاگ
http://ghaemi2.blogfa.com
نوشته شده در سحرگاه 23 ماه مبارک رمضان سال 1427
خوب من باز برگشتم...در نوشته ات به یک مساله خیلی مهم اشاره کرده بودی و اون اینکه آیا لذت بردن از آثار هنری اختیاری است یا نه؟(فکر می کنم منظورت ات این سوال در واقع این بوده که آیا اگر این لذت اختیاری است ، اخلاقی هست که از آثار هنری که از سابقه آنچنانی اش خبر داریم لذت ببریم یا نه) . نمی دونم البته چطور جواب این سوال مشخص نیست، ولی من به شخصه نظرم این هست که نه! نه تنها لذت بردن از آثار هنری، بلکه اصولا لذت بردن امری اختیاری نیست. من هیچوقت انتخاب نمی کنم که از چیزی لذت ببرم یا نبرم، بلکه یا از چیزی لذت می برم یا نمی برم. این لذت بردن البته می تونه تحت شرایط مختلف، تغییر کنه و من از چیزی که قبلا لذت نمی بردم حالا ببرم به خاطر تغییراتی که به خاطر محیطم، شرایط زندگیم، درونم و...در من به وجود اومده. شاید برای فهمیدن(و در نتیجه لذت بردن) از آثار هنری، احتیاج به رسیدن به درجه ای از فهمیدن اون هنر وجود داشته باشه و تلاش برای رسیدن به این فهم امری اختیاری باشه، ولی لذت بردن از هنر اختیاری نیست. حالا آیا این اخلاقی است؟ من میگم چرا که نباشه؟ باهات موافقم که یک اثر تاریخی ، در رابطه با گذشته اش هویت پیدا میکنه، و مهمه که من بدونم اهرام مصر چطور ، کی و تحت چه شرایطی ساخته شده. ولی اینکه نخوام از دیدنش و فهمیدن همه اینها لذت ببرم، چه نفعی اصولا باید داشته باشه؟ من باز این مساله رو مطرح می کنم که اولا معیارهای ما برای زندگی اون دوران، کاملا درست نیستن، ما از شرایط زندگی اون موقع خیلی کم می دونیم و نمی دونیم قضاوتمون در این مورد تا چه حد می تونه درست باشه، ولی حتی اگر مطمئن هم باشیم...
.ببین، این امر "لذت بردن" کمی پیچیده هست! چون لذت بردن، حتما به معنای "شادی کردن" نیست. یک بار اینجا به دیدن کلیسای معروف توی شهر کلن رفتم که نمی تونم واقعا وصف کنم که ایستادن در برابر اون ساختمان عظیم و شگفت انگیز چه احساسی داره. اونجا دوستم بهم گفت که قبلا در محیط داخلی اون، آدمها شکنجه و اعدام میشدن(یعنی در قرون وسطی) . خوب این مساله البته روی من تاثیر داشت و اونجا رو تبدیل به محیطی غریبتر می کرد، ولی من هنوز از بودن اونجا و دیدن اون ساختمان لذت می بردم. نمی دونم چرا این لذت بردن باید نفی بشه؟ گفته بودی به خاطر مسائلی که امروزه هم می بینیم، البته مثالی که زده بودی به نظر من به این موضوع خیلی ربط پیدا نمی کرد، چون ماتیک ، یک اثر هنری نیست، و لی من باز تکرار می کنم که می شه موضوع زمان رو از همدیگه جدا کرد ، به علاوه اینکه این مساله اصلا آسونی نیست. البته من از خریدن پالتوی پوستی که با کشته شدن حیوانات ساخته شده، خود داری می کنم، و از خریدن کالایی که می دونم با شکنجه و رنج بقیه به وجود اومده خود داری می کنم، تا اونجایی که می تونم...ولی کمی به دور و بر خودمون نگاه کنیم، می بینیم که این حد اختیار ما خیلی کم هست! کمی نگاه کنیم به ساختمونی که درش هستیم، لباسها، غذاها، و...و هر چیزی که در روز استفاده می کنیم، هر کدوم رو دنبال کنی، یک جایی می رسی به رنج عده ای از انسانها!من تا چه حد با این ملاحظاتم می تونم پیش برم؟ ...
بر گردم به بحث هنر. به نظر من اینجا این سوال قدیمی مطرح میشه که آیا می شه یک اثر هنری رو جدای از خالقش دید(و لذت برد) یا نه؟ و جواب من این هست که بله. اثر هنری رو می شه از سازنده اش و در نتیجه قضاوت من از اون، جدا نگه داشت. اگر من یک تابلوی نقاشی از طبیعت ببینم، و از دیدنش لذت ببرم، اگر هم بدونم که نقاشش ، یک مامور سابق نازیها بوده، باز هم ازش لذت خواهم برد. برای محکوم کردن کاری که این آدم کرده ، چه احتیاجی به رد کردن اثر هنریش دارم؟ البته این در صورتیه که اون اثر هنری ،و پیامی که داره(یا نداره!) ربطی به این مساله نداشته باشه. مثلا اگر همین آدم یک نقاشی بکشه که درش ایده نژاد پرستانه خودش رو تبلیغ کنه، اونوقت در مورد این اثر هنری موضع می گیرم. چقدر پر حرفی کردم! :)
یک چیزی یادم رفت بگم:)): شکی نیست که من هم به عنوان یک انسان که قضاوتم و نظرم تحت تاثیر احساسم قرار می گیره، شاید شخصا ناچارا چنین قضاوتهایی رو می کنم، مثلا اگر از شخصیت یک خواننده خوشم بیاد، همه آهنگاش(مزخرفش!) رو هم گوش بدم و بگم به به چقدر قشنگه! به خاطر نظر شخصی خودم.ولی اینجا سوال اخلاقی مطرحه، و جواب من در برابر این سوال اخلاقی اونی هست که نوشتم...خوب دیگه رفتم!
فقط بحث اهرام مصر نیست. هرم تمدن هم همین طور ساخته شده. به قول یوسا: مصیبت با تکثیر انتزاعی می شود و می خواهم بگویم مصیبت با تاخیر هم همین طور.