آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

حاشیه‌ای بر یک نقد

با بحثی که در وبلاگ "اندیشه کن..." پیرامون پاره‌ای از آرای مصطفی ملکیان به راه افتاد است و من نیز به خاطر سابقه فکریم بدان - البته از نظرگاهی‌ دیگر - وارد شده‌ام (در بخش نظرات)، امروز به‌صورت اتفاقی به "روز نوشت"ی برخوردم که زمانی در گوشه‌ی سمت چپ این وبلاگ می‌نوشتم. اگرچه آن نوشته "سرپایی و کوتاه" در آن زمان اشاره به هیچ فرد و یا موضوع خاصی نداشت و هنوز هم ندارد اما به‌گمانم از زاویه‌ای "کاملاً خاص" برای برسیدن و پژوهیدن آن چه نوشته‌ام جندان هم بی‌راه نیست.

 

«...گاهی با خود فکر می‌کنم که چه چیز ما انسان‌ها را آدمی‌تر می‌کند؟ و به طور خاص در خود غوطه می‌خورم تا ببینم کجا احساس انسانی بیشتری نسبت به خود دارم... فکر می‌کنم انسان به واسطه‌ی ضعفهایش انسان می‌شود نه به واسطه‌ی فرادستی‌هایش... آدمهای زیادی می‌شناسم که جایگاه اجتماعی‌شان مانع از ابراز ضعف‌هایشان می‌شود. همیشه با خودم فکر می‌کنم مگر می‌شود کسی در میان جمع، بغضی نترکانده باشد و به عمق احوال انسانی رسیده باشد؟... مگر می‌شود کسی در خصوصی‌ترین حریم‌هایش لگام سخن عاطفی را رها نکرده باشد و به معنایی انسانی رسیده باشد؟... مگر می‌شود کسی در بازی ناز و نیاز با معشوقش وارد نشده باشد و بعد لاف آدم شناسی بزند؟... راستی ممکن است کسی تا کنون دوره‌ای افسردگی را طی نکرده باشد و بفهمد انسان چیست؟ امروز نیز فکر می کردم قوام و دوام انسان به همین ضعفها و فرو دستی‌هاست... انسان‌های منزه بیش از آنکه بی‌واسطه به کار انسان‌های گوشت و خون‌دار بیایند پشتوانه‌ی کتاب‌ها و مکاتب و ایدئولوژی‌هایند...»

نظرات 5 + ارسال نظر
خلیل 3 اسفند 1385 ساعت 11:48 ق.ظ http://tasviri.blogfa.com/

باسلام
دوست عزیزبه تعرف الاشیاءبه الاضدادها چگونه می نگرید
شاید دربسیاری موارد صدق نکند اما انسانهایی رادیده ام
که فقط با درک وبکارگیری همین عبارت موفق بودهاند
(پراگماتیست نیستم )
درباره انسان سوره علق آیه ای دارد که میگوید

ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی
انسان طغیان میکند چون میبیند بی نیازاست
(البته مترجمین ومفسرین گفتند چون فکر می کند بی نیازاست)

ولی به نظر من انسان اگر کمی دقت کند واعتماد به نفس خویش را دریابد!!

اولین چیزی که به ذهنش می آید

چگونه خدا مارا بی نیاز آفریده ؟

لابد اصلا خدایی نیست !!!

اما مثل اینکه خدای نامبرده بسیاربه خویش اعتماد دارد
واین همه موجود بی نیاز آفریده است.

شاید اشتباه بشر امروز ناشی از حلم الهی است

واقعا خدا انسان را دوست دارد وبه اواحترام می گذارد

گاهی دربرابر او بسیار شرمنده و کرامتش را می ستاییم.

حسین 3 اسفند 1385 ساعت 01:46 ب.ظ http://karaa.blogfa.com

باور کنبد «آیینه» با 2 «ی» هم غلط است و هم ریشه‌ی عربی دارد.
«آینه» با یک«ی» درست است.
همین

دوست عزیز
آیین نگارش واژه "آیینه" را از دکتر میر جلال‌الدین کزازی وام گرفته‌ام و احتمالاً خود به خوبی می‌دانید که ایشان چه وسوسه طاقت فرسایی در بکار گیری واژه‌های پارسی دارند.

زهرا 5 اسفند 1385 ساعت 09:02 ب.ظ http://question64.blogfa.com

سلام . بسیار لذت بردم . راستی که من هم به این رسیده ام. ...
...که انسان جمع ضعف هاست. خیلی از این جامعه خودمان ناراحت می شوم که قدرت تجربه کردن را از انسانهایش می گیرد (با تابو ها و محدودیت ها). چیز هایی که با گرفتن جلوی انها هیچ وقت انسان عمق آنها را نمی یابد .حالا می خواهد ریسک خطر کردن به رفتن به قله ای باشد می خواهد رفتن به نا کجا آبادی باشد می خواهد عاشق شدن باشد... مهم تجربه ای است که نصیب شما می گردد و بیداری مدام ما برای فهمیدن زندگی.

زهرا 5 اسفند 1385 ساعت 09:06 ب.ظ http://question64.blogfa.com

تجربه کردن برای من یعنی فهمیدن و درک کردن. هر چه قدر کتاب بخوانی و بخوانی و بخوانی ووو ... تجربه کردن چیز دیگریست.و آنچه نصیبت می گردد.خام بدم پخته شدم ..سوختم است.و این را من به ژرفا تجربه کرده ام!!

آرش 6 اسفند 1385 ساعت 12:27 ب.ظ http://2nevesht.blogfa.com

سلام. همه سخنانت درست . اما چگونه می خواهی پی ببری که آیا انسانی در بازی ناز و نیاز با معشوق وارد شده است یا نه ؟ چگونه می خواهی جوابی برای همه آن سوالها پیدا کنی ؟ این ضعف اصلی انسان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد