مرتضی مردیها از متفکران محبوب من است؛ ساختار شکنی و به چالش خواندن مفروضات فکری عوام و روشنفکران و نتیجهگیریهای نامتعارف از آن مشخصه اصلی این صریح اللهجهترین مدافع لیبرالیسم و فایدهگرایی در کشور ماست. تولید و توزیع لذت و دعوت به زندگی و خدمت معشوق و می هم اصلیترین ارزشی است که او در زمانه عسرت تبلیغش را می کند. مقاله سیاست در () بگمانم ادامه و تکملهای است بر مقالهای که او درآستانه نوروز 85 در روزنامه شرق منتشر نمود و در آن هرگونه تلاش برای تغییر وضعیت نامساعد سیاسی و اجتماعی موجود را به مشت بر سندان کوبیدن و تخیل هنرى تعبیر کرد: «در هنر غالباً دنبال آن بودهایم، که جبران مافات واقع کنیم؛ جایى که دست و پا باز مىماند، خیال به پرواز درمىآید. هم از این روست شاید که در سالهاى اخیر، کثیراً کشتىمان به گل نشسته، ولى بادبان آن شدیداً در اهتزاز بوده است. منظورم از کشتى، برنامه و از بادبان، آرزو است.» و آنگاه این پیشنهاد که چرا «از پس عمرى تلاش نافرجام در دل سپردن به وعدههاى بىمیعاد و بىموعد، خلق را به اِسکُنتکردن چکهاى مدتدار لذت تشویقنکنیم؟» پیشنهادی که او نام «صبر شیرین» را بر آن نهاد: «صبر شیرین عبارت است از فاصله گرفتن از معرکهاى که سرنوشت آن، به تقریب، هیچ در اختیار ما نیست و پرداختن به کسب حداکثر بهرهی ممکن و تلاش در نباختن نقد عمر به وعدههاى نسیه. وعدههایى که چه از جانب شبه احزاب و چه از جانب محافل، حتا اگر از سر جهل و غرض نبودهباشد، بارى حاصلى نداشتهاست.»
ادامه مطلب ...«لازم نیست زیاد وقت همدیگر را بگیریم برای اینکه بگوییم آخرش هم خبری نیست. مگر اینکه قصدمان همان گرفتن و پر کردن وقت همدیگر باشد.»
دقیقا نمی دانم نویسنده جمله کیست. شاید جواد سعیدیپور