آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

وصف حال (۳۲)

«لازم نیست زیاد وقت همدیگر را بگیریم برای اینکه بگوییم آخرش هم خبری نیست. مگر اینکه قصدمان همان گرفتن و پر کردن وقت همدیگر باشد.»

دقیقا نمی دانم نویسنده جمله کیست. شاید جواد سعیدی‌پور

زاد روز

و ما همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را...

هنوز را...

هذا جنایت ابی.

بهش می‌گم نیست حالا اون کر و فرتون چنان گرد و غباری در دنیا برانگیخته که تمام افق‌های تاریخ رو در دود و آتش فرو برده!

آما هرچه گشتم قانونی پیدا نکردم که اگر در یک روز دوبار این اتفاق افتاد چه باید کرد!