آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

آب و آیینه

به گلشن‌رویی آب و روشن‌روزی آیینه

وظیفه اخلاقی روشنفکر و مصباح

در آنچه که مخلوق نوشته و بگمانم اشاره درستی است می‌خواهم حاشیه‌ای اضافه کنم؛

ملکیان سال‌ها (54-67) در کنار و همراه مصباح یزدی بوده است و با هم به کارهای علمی و حوزوی مشغول بوده‌اند، اگرچه اکنون به تلخی از آن دوران یاد می‌کند و عملاً نیز این را نشان داده است. تاثیر و حمایت شخص مصباح و جریان پیرامونش از احمدی نژاد و دولت نهم و وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امروز ایران هم که فکر می‌کنم احتیاجی به توضیح نداشته باشد. آیا «وظیفه اخلاقی روشنفکر» اقتضا نمی کند با توجه به وضعیت امروز ناگفتنی‌های بسیاری که از مصباح و پیرامونی‌هایش می‌داند بازگو کند تا «وجدانِ اخلاقیِ‌اش» بعدا خود را ملامت نکند؟ از فسادهای مالی و اخلاقی گرفته تا عدم تعادل روانی مصباح و اینکه بسیاری از کتاب‌های منتشر شده به نام او همچون «جامعه و تاریخ در قرآن‏»، «فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام» و «فراسوی مارکسیسم» نوشته و تالیف خود مصباح نیست و... باور کنید برملا کردن هرکدام ار این‌ها توسط شخصی چون ملکیان می‌تواند چهره واقعی حضرات را بهتر آفتابی کند و نوید بخش آینده اخلاقی بهتری باشد.

به خطرهای این چنین اقدامی به خوبی آگاهم اما همه می‌دانیم همیشه دم‌دست‌ترین روش، بهترین روش نیست...

پیرامون  مقاله‌های اخیر گنجیدر سایت رادیو زمانه و بازتاب‌ها و کنش‌های مربوط به آن چند وقتی بود که می‌خواستم چیزکی اینجا بنویسم که دیدم هادی در اینجا به بهترین نحو گفته است...

وقتی نیچه گریست

وقتی نیچه گریست 

وقتی نیچه گریست را دو بار دیدم. این "نابغه‌ی دیوانه" همیشه همراهم بوده است؛ اگرچه هیچگاه نتوانستم بر فلسفه و افکارش محاط شوم (و اگر کسی تاکنون توانسته است چنین ادعای کند؟). خوی وحشی و سرکشش سکر آور است و همین من را بس. فصل اول کتابش را اینجا یافتم که خود به تنهایی گواهی میدهد چند سر و گردن از فیلم بالاتر است. تصویر "لو سالومه" در فیلم کم‌رنگ پرداخته شده است و پاراگراف آخر فصل اول نشان میدهد حرفهای شنیدنی زیادی دارد؛

«...اما کلمه "وظیفه" برای من سنگین و طاقت‌فرساست. من هم وظایفم را در یک چیز - ابدی کردن آزادی‌ام - خلاصه کرده‌ام. ازدواج با حسادت و ایجاد حس مالکیت نسبت به اطرافیان، روح را اسیر میکند. هرگز نخواهم گذاشت که چنین عواطفی بر من غلبه کند... امیدوارم زمانی برسد که هیچ مرد یا زنی، قربانی ضعف و بی‌مایگی آن دیگری نشود.» 

 

پ.ن: دعوتی که نیچه از دکتر برای آزادی از محدودیت‌های زندگی و عمل به صرافت طبعش می‌کند برایم از لحظات ناب فیلم بود. اگرچه دکتر نیز به مانند همه ما انسان‌های عادی توان ادامه‌اش را نداشت.

مخمود، احمدی نژاد!

نمی‌دانم این کلیپ رو دیدید یا نه، ظاهراً از یک گروه اسرائیلیست که درباره‌ی احمدی‌ن‍ژاد اجرا کرده، من که جز دو قسمش که درباره هولوکاست و همجنسگرایی در ایران حرف میزنه را بیشتر نفهمیدم. کسی اگر اطلاعات بیشتری داره ممنون میشم در اختیار بگذاره.

 

دم نوشت: با تشکر از ایشون J